بهرنگ اسماعیلی شاد؛ محبوبه سلیمان پور عمران؛ فرحناز سهیلی فر
دوره 7، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 90-111
چکیده
هدف پژوهش، تبیین رابطه هویت اجتماعی و خودکارآمدی شغلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 240 نفر مربی پیش دبستانی شهر بجنورد بود که طبق جدول کرجسی-مورگان 148 نفر به روش نمونه برداری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه ...
بیشتر
هدف پژوهش، تبیین رابطه هویت اجتماعی و خودکارآمدی شغلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 240 نفر مربی پیش دبستانی شهر بجنورد بود که طبق جدول کرجسی-مورگان 148 نفر به روش نمونه برداری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390)، پرسشنامه هوش عاطفی شرینگ (۱۹۹۶) و پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارهای SPSS 21 و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد بین هویت اجتماعی و خودکارآمدی شغلی رابطه مثبت و معناداری برقرار است (ضریب مسیر 315/0). همچنین بین مولفه های هوش عاطفی و خودکارآمدی شغلی نیز رابطه مثبت و معناداری به استثناء مولفه هوشیاری اجتماعی به دست آمد (ضریب مسیر 303/0). بین هویت اجتماعی و هوش عاطفی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (ضریب مسیر 548/0). با توجه به روابط مثبت و معنادار بین متغیرها، نقش میانجی هوش عاطفی تایید گردید.
مریم ابهری؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 33-60
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی با تأکید بر نقش میانجی هوش عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان شرکت آب منطقهای خراسان شمالی به تعداد 100 نفر بود که 80 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای هوش عاطفی پترایدز و فارنهام (2000)، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی با تأکید بر نقش میانجی هوش عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان شرکت آب منطقهای خراسان شمالی به تعداد 100 نفر بود که 80 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای هوش عاطفی پترایدز و فارنهام (2000)، گرانباری نقش دانشگاه میشیگان (1969)، و فرسودگی هیجانی مسلچ و جکسون (1981) بود. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد بین گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی با نقش میانجی هوش عاطفی در کارکنان شرکت آب منطقهای خراسان شمالی رابطه وجود ندارد (05/0P>). همچنین، یافتههای تحلیل مسیر نیز نشان داد بین گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی رابطه معناداری وجود ندارد (05/0P>)؛ بین هوش عاطفی و فرسودگی هیجانی نیز رابطه وجود نداشت. بین هوش عاطفی و گرانباری نقش نیز رابطه معناداری برقرار نبود (05/0P>). یافتههای حاصل از مقایسه بر حسب جنسیت نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین هوش عاطفی و گرانباری نقش بر حسب جنسیت وجود نداشت ولی فرسودگی هیجانی در کارکنان زن و مرد تفاوت معناداری داشت (05/0p <)