سلامت و اختلال روان در بستر سازمان
حسن نوروزی زیارت؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 8، شماره 2 ، مهر 1401، ، صفحه 51-68
چکیده
مدیران در عصر کنونی برای آن که بتوانند نقش خویش را به انجام برسانند، باید بکوشند روحی جدید در خود پدید آورند. این روح، آنها را از دنیای ماشینی تقلیلگرا به مجموعه مهارتهای جدیدی رهنمون میکند که بر اساس پیچیدگیهای عصر کوانتوم استوار است. هدف پژوهش، تبیین رابطه مهارتهای کوانتومی با سبکهای مقابله با استرس میباشد. ...
بیشتر
مدیران در عصر کنونی برای آن که بتوانند نقش خویش را به انجام برسانند، باید بکوشند روحی جدید در خود پدید آورند. این روح، آنها را از دنیای ماشینی تقلیلگرا به مجموعه مهارتهای جدیدی رهنمون میکند که بر اساس پیچیدگیهای عصر کوانتوم استوار است. هدف پژوهش، تبیین رابطه مهارتهای کوانتومی با سبکهای مقابله با استرس میباشد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل کارکنان سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی به تعداد 170 نفر بود و به روش نمونهگیری تصادفی ساده با استفاده از فرمول کوکران، 118 نفر انتخاب شدند. جهت سنجش مهارتهای کوانتومی از پرسشنامه محققساخته و برای سنجش سبکهای مقابله با استرس از پرسشنامه اندلر و پارکر (1990) استفاده شد. پرسشنامهها دارای روایی صوری و سازه است و آلفای کرونباخ پرسشنامهها برای مهارتهای کوانتومی 0/93 و سبکهای مقابله با استرس 0/92 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار اس پی اس اس 17 و آموس استفاده شد. یافتهها نشان داد مهارتهای کوانتومی، بیشترین تأثیر را بر سبک مقابله مسئلهمدار و کمترین تأثیر را بر سبک مقابله اجتنابی (0/39) دارد. نتایج حاصل از رگرسیون نشان داد که اعتماد کوانتومی دارای بیشترین ضریب تأثیر و احساس کوانتومی دارای کمترین ضریب تأثیر بر سبکهای مقابله با استرس بود. نتایج، حاکی از آن است که مهارتهای کوانتومی بر سبکهای مقابله با استرس تأثیرگذار است و قدرت پیشبینی و تبیین سبکهای مقابله را دارا میباشد.
رفتار سازمانی
امیر شمس؛ علی تقوی مقدم؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 8، شماره 2 ، مهر 1401، ، صفحه 135-153
چکیده
امروزه، دانش افراد، ارزشمندترین داراییهای شرکت محسوب میشود. دانش و نوآوری، یکی از مهمترین مزایای رقابتی در سازمان است و بهبود عملکرد سازمانی از طریق استفاده مؤثر از آن، یک مسئله مهم در سازمانها است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نوآوری باز بر فرهنگ سازمانی با میانجیگری هوش عاطفی در کارکنان مؤسسات حسابرسی مشهد است. این ...
بیشتر
امروزه، دانش افراد، ارزشمندترین داراییهای شرکت محسوب میشود. دانش و نوآوری، یکی از مهمترین مزایای رقابتی در سازمان است و بهبود عملکرد سازمانی از طریق استفاده مؤثر از آن، یک مسئله مهم در سازمانها است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر نوآوری باز بر فرهنگ سازمانی با میانجیگری هوش عاطفی در کارکنان مؤسسات حسابرسی مشهد است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری دادهها پیمایشی و از نظر روش، توصیفی -همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل حسابرسان مؤسسات حسابرسی مشهد است که تعداد 70 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از مدل معادلات ساختاری و نرمافزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد نوآوری باز (خارج شونده و وارد شونده) بر فرهنگ سازمانی (درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباقپذیری و رسالت) حسابرسان، تأثیر مستقیم دارد؛ یعنی با گسترش نوآوری باز، فرهنگ سازمانی کارکنان ارتقا مییابد. همچنین نتایج نشان داد که نوآوری باز بر فرهنگ سازمانی با میانجیگری هوش عاطفی مؤثر است.
بهرنگ اسماعیلی شاد؛ محبوبه سلیمان پور عمران؛ فرحناز سهیلی فر
دوره 7، شماره 1 ، فروردین 1400، ، صفحه 90-111
چکیده
هدف پژوهش، تبیین رابطه هویت اجتماعی و خودکارآمدی شغلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 240 نفر مربی پیش دبستانی شهر بجنورد بود که طبق جدول کرجسی-مورگان 148 نفر به روش نمونه برداری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه ...
بیشتر
هدف پژوهش، تبیین رابطه هویت اجتماعی و خودکارآمدی شغلی با نقش میانجی هوش عاطفی بود. تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 240 نفر مربی پیش دبستانی شهر بجنورد بود که طبق جدول کرجسی-مورگان 148 نفر به روش نمونه برداری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390)، پرسشنامه هوش عاطفی شرینگ (۱۹۹۶) و پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزارهای SPSS 21 و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد بین هویت اجتماعی و خودکارآمدی شغلی رابطه مثبت و معناداری برقرار است (ضریب مسیر 315/0). همچنین بین مولفه های هوش عاطفی و خودکارآمدی شغلی نیز رابطه مثبت و معناداری به استثناء مولفه هوشیاری اجتماعی به دست آمد (ضریب مسیر 303/0). بین هویت اجتماعی و هوش عاطفی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (ضریب مسیر 548/0). با توجه به روابط مثبت و معنادار بین متغیرها، نقش میانجی هوش عاطفی تایید گردید.
مصطفی مقصودی؛ بهرنگ اسماعیلی شاد؛ فاطمه محمد ابراهیم زاده سپاسگذار
دوره 6، شماره 2 ، مهر 1399، ، صفحه 9-32
چکیده
هدف پژوهش، تبیین رابطه باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری میباشد. پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. برای تعیین حجم نمونه، به جهت اینکه تعداد کارکنان 44 نفر میباشند، نمونهگیری به روش تمامشماری انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. برای باورهای غیرمنطقی از پرسشنامه جونز (1968) دارای 100 گویه ...
بیشتر
هدف پژوهش، تبیین رابطه باورهای غیرمنطقی و پرخاشگری میباشد. پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. برای تعیین حجم نمونه، به جهت اینکه تعداد کارکنان 44 نفر میباشند، نمونهگیری به روش تمامشماری انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. برای باورهای غیرمنطقی از پرسشنامه جونز (1968) دارای 100 گویه و برای پرخاشگری از پرسشنامه باس و پری (1992) شامل 29 گویه، استفاده گردید. تحلیل دادهها نشان داد که رگرسیون پیشبینی پرخاشگری کارکنان با توجه به مؤلفههای باورهای غیرمنطقی (انتظار تأیید از دیگران، انتظار بیشازحد از خود، تمایل به سرزنش کردن، واکنش به ناکامی، بیمسئولیتی عاطفی، نگرانی زیاد توأم با اضطراب، اجتناب از مشکلات، وابستگی به دیگران، درماندگی نسبت به تغییر، کمالگرایی) معنیدار نیست. متغیر باورهای غیرمنطقی درزمینۀ نگرانی زیاد توأم با اضطراب با ضریب بتای استاندارد 252/0 میتواند بهطور مثبت و معنیداری پرخاشگری کارکنان را پیشبینی کند. بر اساس یافتههای پژوهش بین ابعاد باورهای غیرمنطقی البرت الیس و پرخاشگری رابطه مثبت و معنیداری مشاهده نشد و متغیر باورهای غیرمنطقی درزمینۀ نگرانی زیاد توأم با اضطراب میتواند بهطور مثبت و معناداری پرخاشگری کارکنان را پیشبینی کند. با توجه به یافتههای آماری نتیجهگیری میشود که لزوماً باورهای غیرمنطقی منجر به پرخاشگری نمیگردد.
ابوالقاسم بریمانی؛ الهام مسعود پایانی؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 6، شماره 2 ، مهر 1399، ، صفحه 72-96
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه سرمایه فکری و نوآوری سازمانی با نقش میانجی توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره متوسطه اول شهر بهشهر به تعداد 309 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، 172 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه سرمایه فکری و نوآوری سازمانی با نقش میانجی توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره متوسطه اول شهر بهشهر به تعداد 309 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی- مورگان، 172 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه سرمایه فکری، نوآوری سازمانی و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار توسط متخصصان تأیید شد. پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار spssو pls انجام شد. با توجه به مدل نهایی میتوان گفت که سرمایه فکری با میزان ضریب مسیر (792/0) بر نوآوری سازمانی اثر مثبت دارد و توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز با ضریب مسیر (392/0) بر نوآوری سازمانی اثر مثبت دارد و سرمایه فکری با میزان ضریب مسیر (852/0) بر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر مثبت دارد.
راحله علیزاده؛ محمدعلی پروانی؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 6، شماره 1 ، فروردین 1399، ، صفحه 44-72
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت استراتژیک منابع انسانی و قابلیت یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان میباشد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت توزیع نیروی برق خراسان شمالی به تعداد 191 نفر و نمونه طبق فرمول کوکران 127 نفر و روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین مدیریت استراتژیک منابع انسانی و قابلیت یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان میباشد. پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان شرکت توزیع نیروی برق خراسان شمالی به تعداد 191 نفر و نمونه طبق فرمول کوکران 127 نفر و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای میباشد. دادههای پژوهش توسط سه پرسشنامه مدیریت استراتژیک منابع انسانی هانگ و چانگ (2005)، قابلیت یادگیری سازمانی گومز و همکاران (2005) و عملکرد هرسی و اسمیت (1981) جمعآوری شد. روایی پرسشنامهها از نوع محتوایی بود که مورد تأیید اساتید و خبرگان قرار گرفت. برای تجزیهوتحلیل یافتهها در بخش آمار استنباطی برای تجزیهوتحلیل دادهها و تعمیم نتایج از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به کمک نرمافزار آماری SPSS21 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مدیریت استراتژیک منابع انسانی و قابلیت یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان شرکت توزیع نیروی برق خراسان شمالی رابطه معنیداری وجود دارد (789/0r=). همچنین نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که مدیریت استراتژیک منابع انسانی (666/0) و قابلیت یادگیری سازمانی (166/0) عملکرد کارکنان را پیشبینی میکند.
فاطمه عبدالله زاده؛ بهرنگ اسماعیلی شاد؛ راحله علیزاده
دوره 5، شماره 2 ، مهر 1398، ، صفحه 66-92
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی و تسهیم دانش با رفتار کاری نوآورانه کارکنان بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان تأمین اجتماعی خراسان شمالی به تعداد 120 نفر و نمونه بر اساس جدول کرجسی- مورگان 92 نفر به روش نمونهگیری در دسترس به دلیل ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی و تسهیم دانش با رفتار کاری نوآورانه کارکنان بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع پژوهش و شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان سازمان تأمین اجتماعی خراسان شمالی به تعداد 120 نفر و نمونه بر اساس جدول کرجسی- مورگان 92 نفر به روش نمونهگیری در دسترس به دلیل شیوع ویروس کرونا انتخاب شدند. دادهها توسط سه پرسشنامه جمعآوری شد که روایی صوری و محتوایی مورد تائید اساتید قرار گرفت و پایایی از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب (89/0)، (81/0) و (81/0) برآورد گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار آماری spss21 استفاده شد. نتایج نشان داد بین اعتماد سازمانی و تسهیم دانش با رفتار کاری نوآورانه کارکنان رابطه معنیداری وجود دارد (509/0r=). در نتیجه میتوان گفت اعتماد سازمانی و تسهیم دانش در سازمان راهکار مهم در جهت افزایش رفتار کاری نوآورانه هستند. مدیران با حمایت از کارکنان و ایجاد جو اعتماد و همکاری میتوانند زمینه را برای بروز رفتارهای نوآورانه فراهم نمایند.
مریم رضایی؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 4، شماره 2 ، مهر 1397، ، صفحه 9-32
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه بین گرانباری نقش و کنترل شغلی با تاکید بر نقش میانجی سرمایه روانشناختی می باشد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک مسکن شهرستان بجنورد به تعداد 155 نفر می باشد و نمونه آماری طبق جدول کرجسی – مورگان 110 نفر میباشد که روش نمونهگیری ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه بین گرانباری نقش و کنترل شغلی با تاکید بر نقش میانجی سرمایه روانشناختی می باشد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک مسکن شهرستان بجنورد به تعداد 155 نفر می باشد و نمونه آماری طبق جدول کرجسی – مورگان 110 نفر میباشد که روش نمونهگیری تصادفی طبقهای است. دادههای این پژوهش توسط پرسشنامههای گرانباری نقش معظمی و گودرزی (1386)، کنترل شغلی دنیلز و هریس (2005) و سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) جمعآوری شد که پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ محاسبه گردید و روایی پرسشنامهها از نوع صوری و محتوایی بود. نتایج آماری نشان داد بین گرانباری نقش و کنترل شغلی و سرمایه روانشناختی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین سرمایه روانشناختی و کنترل شغلی رابطه وجود دارد. در نتیجه فرضیه اصلی پژوهش مورد تایید قرار می گیرد.
مریم ابهری؛ بهرنگ اسماعیلی شاد
دوره 4، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 33-60
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی با تأکید بر نقش میانجی هوش عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان شرکت آب منطقهای خراسان شمالی به تعداد 100 نفر بود که 80 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای هوش عاطفی پترایدز و فارنهام (2000)، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی با تأکید بر نقش میانجی هوش عاطفی بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری کارکنان شرکت آب منطقهای خراسان شمالی به تعداد 100 نفر بود که 80 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای هوش عاطفی پترایدز و فارنهام (2000)، گرانباری نقش دانشگاه میشیگان (1969)، و فرسودگی هیجانی مسلچ و جکسون (1981) بود. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد بین گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی با نقش میانجی هوش عاطفی در کارکنان شرکت آب منطقهای خراسان شمالی رابطه وجود ندارد (05/0P>). همچنین، یافتههای تحلیل مسیر نیز نشان داد بین گرانباری نقش و فرسودگی هیجانی رابطه معناداری وجود ندارد (05/0P>)؛ بین هوش عاطفی و فرسودگی هیجانی نیز رابطه وجود نداشت. بین هوش عاطفی و گرانباری نقش نیز رابطه معناداری برقرار نبود (05/0P>). یافتههای حاصل از مقایسه بر حسب جنسیت نیز نشان داد که تفاوت معناداری بین هوش عاطفی و گرانباری نقش بر حسب جنسیت وجود نداشت ولی فرسودگی هیجانی در کارکنان زن و مرد تفاوت معناداری داشت (05/0p <)